English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6031 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
one in the dark U میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
invisibly U چنانکه دیده نشود
sleeper U میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
sleepers U میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
drawbar U میلهای که واگونهای قطار رابه لکوموتیو متصل میکند میله اتصال واگون
wand U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
horizontal U میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
tenpin U میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood U ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feinting U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted U حرکت از میله بالا به میله پایین
feint U حرکت از میله بالا به میله پایین
feints U حرکت از میله بالا به میله پایین
insolubly U چنانکه اب نشود
shaft U میله ستون میله چاه
shafts U میله ستون میله چاه
thank you U سایه شما کم نشود
interminably U چنانکه تمام نشود
filament U میلهای
filaments U میلهای
filamentary U میلهای
filamentous U میلهای
bar codes U کد میلهای
bar code U کد میلهای
indelible disgrace U رسوایی که اثاران محویافراموش نشود
May no one go thru such an ordeal. U نصیب گرگ بیابان نشود
poverty parts friends <idiom> U بی زر میسر نشود کام دوستان
inexhaustibly U چنانکه تهی یاتمام نشود
baculiform U میلهای شکل
bar diagram U نمودار میلهای
stylus maze U ماز میلهای
bar printer U چاپگر میلهای
pole charge U خرج میلهای
bar magent U اهنربای میلهای
bar graph U نمایش میلهای
bar graph U نمودار میلهای
bar codes U رمز میلهای
cylinder lock U قفل میلهای
gusset needles U میلهای کناری
rod bearing U یاتاقان میلهای
bar code U رمز میلهای
spar buoy U بویه میلهای
bar chart U نمودار میلهای
bar magnet U مغناطیس میلهای
bar wound armature U ارمیچر میلهای
barchart U نمودار میلهای
type bar printer U چاپگر میلهای تایپ
bar code reader U دستگاه خواننده کد میلهای
rod mill U سنگ شکن میلهای
paired bar graph U نمودار میلهای مزدوج
tenpin U بازی بولینگ ده میلهای
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
seals U بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
seal U بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
tenpins U بولینگ 01 میلهای با گوی سنگین
ten strike U ضربت بازی بولینگ ده میلهای
j bar lift U تله اسکی میلهای دونفره
irremovability U حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
Two cas and a mouse , two wives in one house , two. <proverb> U دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
Don't get annoyed at this! U بخاطر این دلخور نشو ! [اوقاتت تلخ نشود!]
camshafts U میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
spreader rig U میلهای که نخها جداگانه به ان وصل میشود
segmented bar chart U نمودار میلهای قطعه بندی شده
camshaft U میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
stables U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
stable U وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
bacillus U باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
bypass U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
pregnant use of a verb U بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
lost ball U گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
poma lift U تله اسکی میلهای برای انتقال نفر بنفر
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
defaulting U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaulted U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
default U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaults U نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
powering U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powered U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
highlight bar U میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
screw picket U میلهای که سر ان پیچی شکل باشد میلههای پیچ دار پایه سیم خاردار
timeout U 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
wand U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
substitute character U حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
scanner U وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
scanners U وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
Faraday cage U صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
taskbar U میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
eying U دیده
eyes U دیده
eye water U اب دیده
eye U دیده
eyeing U دیده
scout U دیده وری
imperceptible U دیده نشدنی
vedette U دیده ورسوار
light of one's eyes U نور دیده
scouts U دیده وری
pitched U تهیه دیده
light struck U نور دیده
unsight U دیده نشده
feeder U دیده بان
feeders U دیده بان
sightless U دیده نشده
scouted U دیده وری
in sight U دیده شدنی
monitoring U دیده بانی
scouting U دیده وری
invisible U دیده نشدنی
hardened steel U فولاد اب دیده
lookout U دیده بان
lookouts U دیده بان
scout car U خودرو دیده ور
eyeless U بی بصیرت بی دیده
lost U زیان دیده
worldly-wise U جهان دیده
worldly wise U جهان دیده
observer U دیده بان
observers U دیده بان
enntinel U دیده بان
feeler U دیده بان
feelers U دیده بان
damaged U خسارت دیده
indiscernible U دیده نشدنی
visible U دیده شدنی
scout U دیده وری کردن
observational U وابسته به دیده بانی
espying U دیده بانی کردن
scouted U دیده وری کردن
espy U دیده بانی کردن
espies U دیده بانی کردن
sentinel U دیده بان کشیک
sentinels U دیده بان کشیک
espied U دیده بانی کردن
suffering economy U اقتصاد اسیب دیده
stager U گرگ باران دیده
sunbaked U حرارت افتاب دیده
shock concrete U بتن ضرب دیده
garrets U برج دیده بانی
forward post U پستهای دیده ور جلو
cauliflowr ear U گوش اسیب دیده
it is of frequent U بسیار دیده میشود
heat affected zone U منطقه حرارت دیده
cheesed off U آزار دیده-اذیتشده
monitor U دیده بانی کردن
damaged shipments U محموله خسارت دیده
brain injured U اسیب دیده مغزی
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
had i seen him U اگر من او را دیده بودم
injured muscle U عضله اسیب دیده
weatherbeaten U باد و باران دیده
garret U برج دیده بانی
monitors U دیده بانی کردن
scouts U دیده وری کردن
injured parties U طرف صدمه دیده
injured parties U طرف خسارت دیده
injured party U طرف صدمه دیده
you have been seen U دیده شده اید
A wolf which has been drenched by rain . <proverb> U گرگ باران دیده .
monitored U دیده بانی کردن
injured party U طرف خسارت دیده
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
zone U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
i cannot place you U نمیدانم شما را کجا دیده ام
bird's eye views U منظرهای که از بلندی دیده میشود
It can be seen from a distance of two kilometers . U از فاصله دو کیلومتری دیده می شود
software mointor U دیده بان نرم افزاری
battlefield evacuation U تخلیه پرسنل اسیب دیده
bird's eye view U منظرهای که از بلندی دیده میشود
blind gate U دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
My hand is bruised. U دستم ضرب دیده است
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
seasoned troops U ارتش ورزیده و جنگ دیده
visible roof U سقفی که از درون دیده شود
Long absent, soon forgotten. <proverb> U از دل برود هر آنکه از دیده برفت.
visibility was poor U چیزها درست دیده نمیشد
damaged in transit U صدمه دیده هنگام ترانزیت
unobserved fire U تیر دیده بانی نشده
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
out of sight out of mind U از دل برود هر انچه از دیده برفت
out of sigt out of mind U از دل برود هر انکه از دیده برفت
trainband U گروه نظامی تعلیمات دیده
injured person U آدم آسیب دیده [زخمی]
seasoned soldier U سرباز ورزیده و جنگ دیده
damaged U آنچه آسیب یا رنج دیده است
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
ding U قسمت اسیب دیده تخته موج
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
There were some angry looks in the crowd . U قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
Recent search history Forum search
1من میخواهم بگویم پایت را خم نکن
1pushrod
2Protozoa: entamoba coli cyst seen
1wildlike
1ترجمه این ارور به فارسی c\users\tak\desktop\tango-messenger-3.21.189328-getandroid.ir\clthe archive is iether in unknown format or damaged
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com